فعلا اینجا بیتوته کردم...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب

مشکلات وقتی تو ذهن اینور اونور میرن خودشونو خیلی بزرگ نشون میدن...

ولی وقتی میاریمشون رو کاغذ تازه میبینیم هیچی نبودن و بیخودی اعصابمونو پاشون ریختیم...

همیشه با نرم افزار وورد مشکلات ساده تر میشن..

باورنداری؟

بشین درد دلهاتو توی وورد تایپ کن، هرچی میخوای بگو، سانسوری هرچی...

تازه می بینی اوضاع خیلی هم خوبه... هومممم....

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۵ ، ۱۳:۵۹
آقای خاص

روزهای کاری له له میزنیم برا تعطیلی...

روزهای تعطیلی که میاد هییییچچچ کاری نداریم انجام بدیم...

همه جای دنیا همینه؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۳:۰۳
آقای خاص

بعضی وقتا احساس میکنی تنهایی...

بعضی وقتا دلت میخواد یکی کنارت باشه...

بعضی وقتا میخوای حرف بزنی با کسی که حرفتو بفهمه و چرت و پرت جوابتو نده...

بعضی وقتا میخوای دنیا رو زیر و رو کنی و اون یه نفرو پیداش کنی...

بعضی وقتا خرج های آنچنانی میکنی تا شاید باعث بشه بهت نزدیک بشه...

هیچ آدم خاصی مد نظرت نیست ها... نمیدونی چه شکلیه، صداش چجوریه... فقط احساس میکنی جاش کنارت خالیه...

کاش این جاخالیا با گزینه مناسب پر بشن...

ولی اگه شمام مثل من این جاخالیه گه گاهی الارم میده... بیخیالش... فقط بعضی وقتاست... میگذره...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۵ ، ۲۱:۴۵
آقای خاص

زندگی یعنی خوش بودن

یعنی اون کاری بشه شغلت که ازش لذت می بری...

یعنی کسایی بشن همکارات که از همصحبتی باهاشون احساس کنی همینجا که هستی بهشته...

یعنی اونقدری در آمد داشته باشی که هیچوقت برا چیزایی که دوس داری پول کم نیاری...

یعنی از 24 ساعت روز 6 ساعت کار کنی و از 7 روز هفته 2 روز تعطیل باشی...

یعنی همون ساعتی از روز بیدار بشی که خودت میخوای...

یعنی اتوبوس سریع بیاد و صندلی خالی هم داشته باشه...

یعنی یه وان بزرگ تو حموم داشته باشی که هر روز بعد از کار نیم ساعت توش دراز بکشی...

یعنی عضو انجمن هایی باشی که آدم های شجاع و با معرفت و بدردبخور توش عضو باشن و باهاشون رفیق شیش دونگ بشی...

خیلی راحت میتونیم خوشبخت زندگی کنیم... کار می بره ولی شدنیه...

اینی که الان بهش میگیم زندگی... بیخیال...


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۹
آقای خاص

تا کی قراره برا دیگران کار کنم...

از اینکه برا دیگران کار میکنم ناراحت نیستما... از این ناراحتم که میشه کارای بهتر و مفیدتری انجام داد ولی مردم الکی دارن خودشونو سرگرم میکنن و اونوقت منم باید کمکشون کنم تا حقوق بگیرم...

این مدل زندگی بهم حال نمیده...

میخوام بترکونم... میخوام غوغا کنم...

میخوام دیوارای کاغذی ذهن مردمو پاره کنم...

میخوام بهشون بفهمونم زندگی یعنی چی...

امیدوارم که بتونم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۰:۲۸
آقای خاص

نمیدونم چی شد که ... کسی که تو صف اتوبوس وای نمیسته و همینجوری سوار میشه، بهش حس قهرمانی و افتخار دست میده...

نمیدونم چی شد که... به هرکی خوبی میکنی.. نمیگه دمش گرم با مرامه.... میگه دمم گرم که سرش کلاه گذاشتم...

نمیدونم چی شد که... یارو امروز ازت کمک میگره، فردا یه کار کوچیکی ازش میخوای اخماش میره تو هم...

نمیدونم چی شد که... حسرت برای مردم حس انتقام میاره...

نمیدونم چی شد که.. هیشکی از پولدار شدن صاحب کارش خوشحال نمیشه و فکر میکنه پوله باید میرسید به این... 

نمیدونم چی شد که اینجوری شد ولی با قدرت پدر و مهربونی مادر درستش میکنم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۰:۴۰
آقای خاص

میشه همه چی درست بشه...

البته خیلی بیشتر از یه جو همت میخواد.... ولی شدنیه...

دست تنهام... ولی تا هرجا که تونستم میرسونمش...

مرسی از مامان بابا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۰۰:۲۸
آقای خاص